نینوا

به وبلاگ نینوا خوش آمدید.

نینوا

به وبلاگ نینوا خوش آمدید.

باسلام با دوستان و خوانندگان این مطلب که واقعی میباشد نه داستان واقعیتی که در طول جوانی و میانسالی بر سرم امده است .ا ااز ایام جوانی در هییتهای حسینی سینه زنی و مشغول عزاداری اهلبیت (ع) بودم تا میانسال شدم باز هم در هییت ها بودم و گاه گاهی مداحی میکردم تا در یکی از سالهای محرم در حین مداحی حنجره ام اسیب دید طوریکه دیکر قادر به حتی صحبت کردن هم نبودم به چندین دکتر مراجعه کردم همگی باتفاق تشخیص دادن و گفتن اگر عمل کنن احتمال سرطان حنجره هست وضعیت خوبی نداشتم چون شبها وقتی میخواستم بخوابم خفگی دست می داد و از خواب بیدار میشدم و دیگر نمیخوابیدم بعد از از چند مدت تصمیم گرفتم که حنجره ام را عمل کنم هر اتفاقی هم افتاد قبول میکنم با دکترم صحبت کردم تا عمل کند که چند روز بعد عملم کرد و گفت نباید صحبت کنم از بیمارستان مرخص شدم بازم نمیتونستم حرف بزنم غده ای که از گلویم در اورده بودن به پاتولوژی دادیم که قرار شد یکماه دیگر جواب بدن منم اومدم سر کارم مشغول شدم تا یکروز با ماشینم میرفتم کارگاه تنهابودم و چند روز مونده به اربعین حسینی اروم اروم با خودم ضمضمه میکردم و از حضرت ابولفضل نوحه میگفتم و گریه میکردم و اشکی که از چشام میاومدو با دستم به گلوم میکشیدم و در دلم میگفتم اقا جان کمکم کن بازم صدام باز شه بتونم صحبت کنم زیاد سرتان را درد نیاورم اقا شفامو داد و خوب شدم و الان در خدمت دوستان حسینی ام هستم التماس دعا ب ر ش ا ن 96/6/227

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی